کد مطلب:211285 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:106

امامت امام صادق
قال (ص) من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة

در اینجا دو موضوع مورد بحث است یكی اصل امامت و دیگری فرقه امامیه و اكنون درباره امامت حضرت صادق آل محمد علیه السلام نقل خبر می كنیم تا به فرقه امامیه برسیم -!!

مسلمین اساسا بر مذهب امامیه می باشند زیرا سنت پیغمبر مورد توجه خاص همه



[ صفحه 84]



مسلمانان بوده و فرقه امامیه هم پیرو خاندان رسالت و اهل بیت عترت می باشند - كه اجرای همان سنت را بر عهده داشته و تاكنون یعنی از زمان خود پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم تا عصر حاضر اختلافی در روش اجرای احكام شرعی نداشته اند و مذاهب دیگر در نیمه آخر قرن دوم پدیدار گردید - و لذا امام ششم روش مذهب مستقیم اسلام را با تعلیمات عالیه خود روشن ساخت كه به نام مذهب جعفری شهرت یافت وگرنه مذهب جعفری با اصول عقاید و فروع احكام اسلام هیچگونه اختلافی چنانچه سایر مذاهب دارد نداشت و تمام احكام آن نقل مستقیم از گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم می باشد.

و امامت از اصول عقاید است كه از توحید و نبوت و معاد و عدل الهی تفكیك پذیر نیست.

و لذا امامیه معتقدند كه باید پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم وصی خود را مخصوصا منصوب نماید و او دارای شرایطی است كه آنها در یك فرد جمع نمی گردد مگر در وجود امام و آن شرایط را حضرت امام رضا علیه السلام به نقل شیخ صدوق بیان فرموده سی شرط است كه علم و عصمت و تقوی سرلوحه آنها می باشد.

و امام با این شرایط می تواند جامع افراد پراكنده بشر گردد و مشعل دار هدایت خلق باشد - و مردم را به اعلام شریعت به یك نهضت و جنبش دینی حركت دهد و روحیه آنها را بر روش علم و فضیلت و دین و حكمت پرورش دهد.

و لذا از سیاست دقیق صاحب شریعت و بدایع حكمت مقام رسالت این بود كه خلق را به معرفت امام موظف فرمود بدین بیان آسمانی كه:

هر كس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد مرده است مانند مردن جاهلیت یعنی از صفای معنوی و روحانیت نفس محروم است چنانچه در كتب قبل مفصل شرح داده ایم و چنین استنباط می شود كسانی كه امام زمان خود را نشناخته اند از ربقه اسلام خارجند و دنباله عصر جاهلیت را گذرانده تا مرده اند - و بعد فرمود مسلمین همه جیش و قشون واحد هستند كه امام رهبر آنها می باشد و این پس از معرفت امام علیه السلام می باشد - كه چون امام را بشناسند پروانه وار گرد محور وجودش طواف خواهند كرد - و احكام حرام و حلال زندگی را كه ناچار و ناگزیر باید بداند از امام و پیشوای خود فرامی گیرید.

این زعامت و پیشوائی چون سرحلقه تمام نیازهای زندگی مادی و معنوی می گردد



[ صفحه 85]



میدان مسابقه قرار می گیرد و هر كس تصور می كند می تواند از این عهده برآید همین فكر نابجا و خطا بود كه جمعی را بر آن داشت كه در مقام احراز و تصاحب این كرسی آسمانی برآیند و بمنطوقه حب الشئی یعمی و یصم شهوت جاه طلبی چشم و گوش آنها را بست و قیام برای تصرف و غصب مقام كردند ولو به ریختن خون مردم باشد بر آن شدند كه به این منصب برسند حتی با نهب اموال عمومی و سفك دماء خلق و ارتكاب جنحه و جنایات خدعه آمیز و حیرت انگیز باشد و كردند آنچه كردند تا مفتضح شدند و فهمیدند این مقام منصوب و منصوص آسمانی است و شرایط آن موهبت الهی است.

فرقه امامیه از صدر اول تاكنون این حقیقت را تشخیص داد و به دنباله عقاید پاك و منزهی كه به نص آیات و حدیث هزاران هزار مردم را به كرنش و تعظیم برابر فرامین الهی و اطاعت از پیغمبرش وادار ساخت و به دنباله رهبری از سلمان فارسی و اباذر غفاری و مقداد - عمار و حذیفه و غیره ایرانیان پاك نهاد امام خود را شناختند و پروانه صفت در گرد شمع وجودش می سوختند تا به حق رسیدند و متعاقب آن هر سال كه گذشت امام را به همان صفات خاصه امتحان می كردند و چنانچه شرایط را در او می دیدند تسلیم امر او می شدند و در سر و علن سر از ربقه اطاعت او نمی كشیدند.

امام در نظر امامیه آن كس نبود كه بر مسند امامت و زعامت جا گرفته بلكه آن كس بود كه از شرایط معنوی امامت خوب به در آمده و واجد آن صفات و جامع آن كلمات باشد - و مردم را به خدا دلالت كند نه از خدا دور سازد و به خویشتن بخواند - امام خداپرستی را فقط هدف خود و خلق می دانست نه خودپرستی را - امامیه امام را از اعمالش می شناختند به گفتار و كردارش می نگریستند به روش پرورش او توجه داشتند تا اگر مستقیم از قرآن و پیغمبر اتخاذ سند كرده به دنبال او می رفتند اگر انحراف و فتوری در او می دیدند برمی گشتند.

به عقیده فرقه امامیه امام حامل لواء توحید و حافظ اسرار نبوت و ودایع رسالت و نشانه های ولایت است.

در میدان مسابقه امام به منظور جلب منافع و حب شهرت شركت نمی كند بلكه جنگ و صلح - سر و علن - قیام و قعود او همه به مصلحت رهبری افكار به سوی حق است هر كجا هر چه مصلحت ایجاد كند كه او با علم و تقوای موهبتی می داند عمل می كند.



گاهی به كشته گشتن و گاهی به كشتن است

ترویج دین به هر چه زمان اقتضا كند





[ صفحه 86]



برای هر امام از نظر امامت دلائلی وجود داشته كه بدان می توان شناخت.

1- وصیت پدرش كه قبلا به امامت و ولایت شناخته شده تا برسد به وصیت پیغمبر خدا (ص) چنانچه در كتاب پیشوای اسلام كتاب امیرالمؤمنین علیه السلام و كتاب منتقم حقیقی این بحث مفصل نقل شده.

2- نص بر امامت از پدرش تا به شارع اسلام برسد و آن نص از قرآن و حدیث استفاده شده است اما وصیت پدرش چنانچه شیخ مفید در ارشاد می فرماید.

كان الصادق جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام من بین اخوته خلیفة ابیه و وصیه و القائم بالامامه من بعده.

جعفر صادق بین فرزندان امام محمدباقر وصی و خلیفه و جانشین و امام بر حق و حجت بر خلق می باشد و در نص پدرش بر امامت او باز شیخ مفید در ارشاد می نویسد.

وصی له ابوجعفر وصیة ظاهره و نص علیه بالامامة نصا جلیا.

یعنی امام ابوجعفر محمدباقر در حضور جمعی وصیت كرد كه فرزندش جعفرصادق وصی او است و منصوص به امامت است و چنانچه در كتاب امام محمدباقر علیه السلام نوشتیم وقتی خواست وصیت كند فرمود جمعی از اكابر و اعیان مدینه را حاضر كردند تا در حضور آنها جعفر را به وصایت و خلافت و امامت پس از خود معرفی نماید.

شیخ مفید و كلینی و سایرین اخباری كه متضمن نص امامت حضرت جعفر بن محمدالصادق علیه السلام است نقل كرده و از آن جمله روایت از حسین بن محمد ازابی الصباح كنانی است و سایرین كه تصریح به امامت او كرده و فرموده انه افضل اهل زمانه علما و عملا و زهدا و ورعا و عبادة و حلما و سخاءا و كرما و فی جمیع الصفات الفضل فیكون احق بالامامه والخلافة یقبح تقدیم المفضول علی الفاضل عقلا و امتناع خلو الزمان من الامام.

امام جعفرصادق با فضیلت ترین مردم در علم و عمل و زهد و تقوی و پارسائی و بندگی و شكیبائی گذشت سخاوت و كرم بود و در جمیع صفات از همه برتر و بالاتر بود و لذا احق به امامت بود زیرا عقلا هر كس ارجح و اقدم و اعلم باشد باید مقدم بر دیگران باشد و او امام باید باشد نه زیردستان او.

و شیخ مفید می گوید ان الامام لا یكون الا الافضل و دلیل امامت او فضل و زهد و تقوای او است كه تقدم و تفوق او را بر دیگران ثابت می كند.



[ صفحه 87]



و ابن حجر می گوید خلف الباقر ستة اولاد افضلهم و اكملهم جعفرالصادق و من ثم كان خلیفته و وصیه كه دلیل خلافت و امامت او را همان فضل و كمال عالی او دانسته است.

بنابراین دلایل امامت حضرت جعفر بن محمد علیه السلام نص پدرش و وصایت و امامت و وصیت او و افضلیت او و اظهار معجزات و خوارق عادات او و اخبار مغیبات و استجابت دعواة او است كه شمه ی نقل شده - و مهمتر از همه خزینه داری و گنجوری سلاح رسول الله و ودایع نبوت می باشد كه به دست امام است و غیر امام نمی تواند حامل و حافظ آن باشد - چنانچه در جای خود گفته شد.

امامت امام جعفرصادق علیه السلام به یك نص كلی كه همه ائمه دوازده گانه در آن شركت داشتند مشترك است و در نص خاص او هم كه در وصیت پدرش نقل شده اخبار متواتر مورد اتفاق فریقین در دست است.